شهید حاج کاظم رستگار نژاد فرمانده شجاع شهرستان ری
تاریخ انتشار: ۵ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۸۹۹۰۸
به گزارش ایرنا،حاج کاظم نجفی رستگار در نخستین روزهای بهار( سوم فروردین ) سال ۱۳۳۹ در شهر ری به دنیا آمد. مانند دیگر کودکان هفت سالگی به مدرسه رفت و تا پایان دبیرستان درسش را ادامه داد. پس از آن در صف عناصر انقلابی قرار گرفت.
شهید حاج کاظم نجفی رستگار فرمانده لشکر سیدالشهدا(ع) استان تهران در جزایر مجنون درحالی که با رشادت تمام و هنگام اذان ظهر ،مقابل آتش سنگین رژیم بعث عراق مقاومت می کرد، جرعه شهادت را نوشید و به همرزمان شهید خود پیوست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حاج کاظم چند ویژگی از جمله اخلاص، تقوا، شجاعت، شهامت، ولایت پذیری، تدبر، تدبیر و ایثار را که شهدا داشتند در خود داشت. این شهید ویژگی های منحصر به فردی در فرماندهی و تصمیمات به موقع و تدبیر و مدیریت در راستای اهداف عمل هم داشت که در بین رزمندگان بسیار زبانزد است.
یکی از خصوصیاتی که شهید رستگار داشت این بود که با بینش باز تحلیل می کرد، او شخصیتی بود که جدای از وقار و آرامشی که در خود داشت، خیلی سخت احساسات خود را بروز می داد. مثلا در چهره او نمی توانستید بخوانید که الان چه وضعیتی دارد.
در عین این که حاجی، بسیار خونسرد و آرام نشان می داد عمیقا به مسائل توجه داشت و جزئیات را مدنظر داشت و سعی می کرد هم شرایط را درک کند و هم از این درک به خوبی بهره برداری کند و هم به خوبی شرایط را مدیریت کند.توانمندی شهید رستگار در انعطاف پذیری بی نظیرش بود. او یکی از فرماندهان کامل در ابعاد مختلف اعم از اخلاق، فهم مسائل نظامی، ارزش ها و غیره بود.
آزادمنشی و آزادگی او مبنای ولایتپذیری او بود
سرلشکر پاسدار محسن رضایی معاون اقتصادی رئیس جمهور درباره خصوصیات بارز شهید رستگار گفت : در عملیات «خیبر» تیپ ۱۰ سیدالشهدا (ع) به فرماندهی حاج کاظم وارد عمل شد.
فرمانده سپاه پاسداران در زمان دفاع مقدس با بر شمردن شاخصههای فرماندهی و اخلاقی شهید رستگار ادامه داد: زندگی شهید رستگار نشان میداد که این شهید بزرگوار یک ولایتی آزاده بود و در عین اینکه ولایتپذیر بود، اشکالات و معایبی را که در صحنه جنگ و نبرد میدید، آشکارا طرح میکرد. در حقیقت، شهید رستگار به معنای واقعی یک ولایتی آزاده بود. آزادمنشی و آزادگی او مبنای ولایتپذیری او بود. به همین دلیل بود هر مطلبی را که حق میدانست، پیگیری و دنبال میکرد و هر مطلبی که امام میفرمودند را نصب العین و راهنمای خود قرار میداد.
همه چیز حاج کاظم سر جای خودش بود
خانم حاج ابوالقاسمی، همسر شهید،درباره ازدواج خود با حاج کاظم گفت : مادرم برای عروسی برای همسرم کت، شلوار و پیراهن داده بود خیاط بدوزد. برای مراسم، کاظم شلوار و پیراهنش را پوشید. کت را هم به دلیل گرمی هوا نپوشید. به کاظم گفتم که فکر می کردم شما هم با لباس سپاه در مجلس می آیید.
وی افزود: حاج کاظم خطاب به من گفت که اینقدر لباس سپاه مقدس است که نباید آن را در این بازی ها قرار داد. واقعا هم همین طور بود. هیچ وقت با لباس سپاه به منزل نمی آمد. فقط در محل کار می پوشید. کاظم واقعا پادگان را بهشت می دانست. همه چیز کاظم سر جای خودش بود. محبتش، زن دوستی اش و ... همه در جای خودش قرار داشت.
با آغاز جنگ راهی جبهه شد و در عملیات «بیت المقدس» با مسئولیت فرمانده گردان از لشکر حضرت رسول(صلوات الله علیه) شرکت کرد. حاج کاظم در این زمان طی مأموریتی جهت توانمندسازی نیروهای «حزبالله»، بهعنوان فرمانده گردان به جنوب لبنان اعزام شد و مسئولیت تعدادی از عملیاتها را برعهده گرفت. وی در راه آمادهسازی شیعیان لبنان از هیچ کوششی فروگذار نکرد. مدتی پس از اسارت حاج احمد متوسلیان به ایران بازگشت. چند ماه بعد در مهرماه ۶۱ ازدواج کرد و چند روز پس از ازدواج راهی منطقه عملیاتی گردید. از حاج کاظم رستگار، یک فرزند به یادگار ماند.
پاسپورت خانه خدا رفتن حاجی در موزه شهداست
ناصر رستگار، برادر شهید درباره حج رفتن شهید گفته است : ما نمی دانستیم ایشان حج رفته است. روز رجعت ایشان سید محمد جوزی که در بنیاد شهید فعالیت می کردند، نمایشگاه به اصطلاح امروزی ها فرهنگی نزدیک خانه ما گذاشت و گفت هر چه در خانه دارید در نمایشگاه بگذارید. ویترینی آوردند و بالای میدان پروین تهرانپارس ( میدان شاهد ) گذاشتند.
ناصر ادامه داد : من هر چه که می شد در ویترین گذاشت، را آوردم. گفتند ویترین قفل دارد و خودمان هم نگهبانی می دهیم، یک هفته نمایشگاه گذاشتند. از جمله وسایلی که من در نمایشگاه گذاشتم پاسپورت ایشان بود. الان پاسپورت حاجی در موزه شهدای بهشت زهرا است. سید محمد به من گفت ایشان مکه رفته بود؟ گفتم خیر. گفت مکه رفته است و اینجا نوشته و مهر خورده است. بعد که تحقیق کردیم فهمیدیم مکه رفته و به کسی نگفته است.
همراه نیروهای شهید چمران عازم کردستان شد
شهید در زمان پیروزی انقلاب در صف عناصر انقلابی قرار گرفت. وی پس از پیروزی اتقلاب در نهادهای مختلف، به انقلاب اسلامی خدمت کرد. با شروع غائله تجزیه طلبان ضد انقلاب در کردستان به همراه نیروهای شهید چمران عازم این منطقه شد و آموزشهای چریکی را نیز در آنجا آموخت.
او پس از بازگشت از کردستان به عضویت سپاه در آمد و شش ماه به عنوان مسئول واحد فرهنگی پادگان توحید خدمت کرد. او مدتی نیز در فیروزکوه به تدریس احکام دینی و مسائل نظامی به جوانان و نوجوانان پرداخت. بعد از ۶ ماه فعالیت، مسئولیت واحد عملیات را در پادگان توحید پذیرفت و تا شروع جنگ در این سمت باقی ماند.
ورود به تیپ حضرت «سیدالشهدا علیه السلام»
بازگشت او با تشکیل تیپ دوم سپاه تهران مصادف شد که این تیپ به نام مبارک «سیدالشهدا علیه السلام» مزین شد و با جمعی از یاران و دوستانش، فرماندهی عملیات تیپ را عهدهدار شد.پس از استعفای شهید حاج علی رضا موحد دانش از فرماندهی تیپ ۱۰ سیدالشهدا علیه السلام، از آذر ماه سال ۱۳۶۱ تا آبان ماه ۱۳۶۳ فرماندهی تیپ سیدالشهدا علیه السلام به عهده شهید کاظم نجفی رستگار قرار گرفت.
شهید رستگار ضمن تقویت و استحکام سازمان تیپ و تغییر توانمندی تیپ از یک سازمان نوپا و پدافندی، تیپ را در عملیاتهای والفجر مقدماتی – والفجر یک – والفجر دو – والفجر چهار و عملیات خیبر شرکت داده و توانمندی تیپ را به حدی از قدرت رساند که به عنوان یکی از تیپ های عملیاتی برتر در سازمان سپاه مطرح گردیده و قدرت فرماندهی و توان نیرویی آن دشمن را به هراس وا می داشت.
به صورت یک بسیجی ساده در عملیات شرکت کرد
کاظم رستگار از جمله فرماندهانی بود که برای ایجاد سهولت در فرماندهی جنگ و یکدستی در اداره عملیات ها، داوطلبانه از تمام مسئولیت های خود کناره گرفت و به فاصله مدت کوتاهی، به صورت یک بسیجی ساده در عملیات بدر شرکت کرده و در آخرین روزهای سال ۱۳۶۳ حاج کاظم ۲۴ ساله بود که در حال شناسایی منطقه، همراه چند نفر از فرماندهان تیپ سیدالشهدا علیه السلام در جریان یک حمله هوایی در شرق رودخانه دجله، هنگام اذان ظهر به شهادت رسید و اثری هم از پیکرش به دست نیامد.
پیکر پاک شهید کاظم نجفی رستگار، پس از ۱۳ سال در منطقه هورالهویزه تفحص شد و به تهران منتقل گردید و در بهشت زهرای تهران، قطعه ۲۴، ردیف ۷۴، شماره ۲۳ به خاک سپرده شد.
روحش شاد ویادش گرامی باد.
برچسبها شهرستان ری دفاع مقدس کردستان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهید هفته دفاع مقدس مکهمنبع: ایرنا
کلیدواژه: شهرستان ری دفاع مقدس کردستان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهید هفته دفاع مقدس مکه شهرستان ری دفاع مقدس کردستان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهید هفته دفاع مقدس مکه سیدالشهدا علیه السلام کاظم نجفی رستگار شهید رستگار حاج کاظم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۸۹۹۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کار بزرگ شهید شفیع زاده در توپخانه سپاه
با آغاز جنگ تحمیلی و محاصره آبادان، با یک دسته خمپارهانداز که تحت مسئولیت شهید باکری اداره میشد به جبهههای جنوب شتافت. حسن به همراه تعدادی دیگر از رزمندگان برای حضور در جبهه آبادان با تحمل مشقات چندین روزه از طریق ماهشهر و به وسیله لنج از راه خورموسی خود را به این شهر رساند و در ایستگاه هفت مستقر شد. بعدها با فرمان حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر شکستن حصر آبادان، نقش تاریخی خود را در شکستن محاصره آبادان و دفع متجاوزان و اشغالگران بعثی ایفا کرد.
به گزارش ایسنا، توپخانه سپاه در سال دوم جنگ به دنبال پیروزیهای درخشان در عملیاتهای «فتحالمبین» و «الی بیتالمقدس» و به دستآمدن حدود ۲۰۰ قبضه توپ غنیمتی از دشمن بعثی، با تلاش افراد خلاق و دوراندیشی چون شهید «حسن تهرانیمقدم» و شهید «حسن شفیعزاده» بنیانگذاری شد. این یگان مراحل رشد و شکلگیری خود را در کنار توپخانۀ ارتش در عملیاتهای مشترک ارتش و سپاه، ازجمله رمضان، مسلمبنعقیل، محرم، والفجرهای مقدماتی، ۱، ۲، ۳ و ۴ طی و از عملیات خیبر تشکیل مرکز تطبیق آتش و هدایت آتش توپخانه را بهطورمستقل تجربه کرد.
نقش ارتش در آموزش پاسداران سپاهی واحد توپخانه
تأسیس مرکز آموزش توپخانه در اصفهان و بهرهگیری از برادران پاسداری که دورۀ عالی توپخانه را در دانشکدۀ توپخانه ارتش گذرانده بودند، سبب شد که در فاصلۀ حدود دو سالهی بین عملیات خیبر تا والفجر۸، کادرهای توپخانۀ سپاه در گروههای توپخانه و توپخانههای لشکری درحال تشکیل، آموزشهای لازم را ببینند.
اینک به مناسبت سالروز شهادت شهید «حسن شفیعزاده» بخشهایی از زندگی نامه، ابتکارات و ویژگیهای اخلاقی این فرمانده شهید را مرور میکنیم.
تولد و کودکی
حسن مرداد سال ۱۳۳۶ در شهرستان تبریز متولد شد. پدر مادر او از مقلدان امام (ره) بودند به همین واسطه حسن نیز با ایشان آشنا شد. سادگی، بیآلایشی و گذشت او در سنین کودکی زبانزد همه بود. در سن ۱۲ سالگی از نعمت پدر محروم شد. چون فرزند ارشد خانواده بود با آن روحیات و مردانگیاش عملاً غمخوار مادر فداکار و دلسوز خود شد. با جدیت تمام و احساس مسئولیت، بیشتر از گذشته هم درس میخواند و هم به مادرش در اداره امور منزل کمک میکرد و از مساعدت به خواهر و برادرانش نیز دریغ نداشت. ضمن اینکه به ورزش، خصوصاً وزنهبرداری علاقمند بود، در دوران تحصیل، دانشآموزی باوقار، محجوب، مؤدب و کوشا بود و همواره سعی میکرد تکالیف دینی خود را انجام دهد.
حسن پس از اخذ دیپلم به سربازی رفت و همزمان با اوجگیری حرکت توفنده انقلاب اسلامی در سایه رهنمودهای حضرت امام خمینی(ره) با روحانیون معظم در تبعید، همچون شهید «آیتالله مدنی» و شهید «آیتالله دستغیب » در تماس بود و در داخل پادگان، فعالیتهای زیادی در راستای راهنمایی نظامیان و خنثیکردن تبلیغات حکومت نظامی انجام میداد و در همان حال به پخش پیامها و اعلامیههای رهبر انقلاب در داخل و خارج پادگان نیز میپرداخت.
روزی که مأمورین رژیم، به دستور فرمانده حکومت نظامی، در تبریز قصد هجوم به منزل شهید آیتالله مدنی(ره)، جهت دستگیری ایشان داشتند، او به همراه دوستانش نقشه مقابله با مزدوران رژیم را در مراسم عزاداری عاشورای حسینی طراحی کرده بود، که قبل از هر گونه اقدام، ضد اطلاعات از موضوع با خبر شده و آنها را جهت ادامه خدمت سربازی به مرند تبعید میکند. ایشان پس از چندی به فرمان حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر ترک پادگانها، خدمت سربازی را رها کرد و به سیل خروشان مبارزان امت اسلامی پیوست.
فعالیتهای دوران انقلاب
او با شور وصفناپذیری در روزهای سرنوشتساز ۲۱ و ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ تلاش میکرد و برای به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی از هیچ کوششی فروگذار نبود. هنگامی که در اوج پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی درب پادگانها بر روی مردم باز شد به همراه تعدادی از جوانان و دانشجویان حزبالهی تبریز برای جلوگیری از افتادن سلاحهای بیتالمال به دست ضد انقلاب، بخشی از سلاحها را جمعآوری کردند و گروه مسلحی را جهت دستگیری ضدانقلاب و ساواکیها تشکیل داد.
ورود به سپاه و مقابله باضد انقلاب
شفیعزاده بعدها به دنبال تشکیل سپاه، به همراه دیگر برادران، اولین هستههای مسلح سپاه را پیریزی کرد و در سمت مسئول عملیات سپاه تبریز در سرکوبی خوانین و اشرار آذربایجان و حزب منحرف «خلق مسلمان» نقش فعال داشت. هنگامی که به همراه «شهید باکری» در سپاه ارومیه انجام وظیفه میکرد بهعنوان مسئول عملیات برای ایجاد امنیت آن منطقه، در درگیریهای متعدد برای سرکوبی گروههای فاسد تلاش شبانهروزی کرد و توانست در تشکیلات حزب منحله دموکرات نفوذ کرده و باعث متلاشی شدن آن و دستگیری و اعدام تعداد زیادی از کادرهای آنان شود.
بهترین و پر ثمرترین لحظات حضور در سپاه تبریز، روزهایی بود که در بیت شهید آیتالله مدنی(ره) بهعنوان مسئول تیم حفاظت ایشان انجام وظیفه میکرد. در جوار آن عالم عارف بود که غنچههای خلوص، صداقت، ایثار و زهد شهید شفیعزاده گُل کرد و بعدها در جبهههای نبرد نور علیه ظلمت میوه داد.
حضور در جنگ و مسئولیتها
با آغاز جنگ تحمیلی و محاصره آبادان، با یک دسته خمپارهانداز که تحت مسئولیت شهید باکری اداره میشد به جبهههای جنوب شتافت. حسن به همراه تعدادی دیگر از رزمندگان برای حضور در جبهه آبادان با تحمل مشقات چندین روزه از طریق ماهشهر و به وسیله لنج از راه خورموسی خود را به این شهر رساند و در ایستگاه هفت مستقر شد. بعدها با فرمان حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر شکستن حصر آبادان، نقش تاریخی خود را در شکستن محاصره آبادان و دفع متجاوزان و اشغالگران بعثی ایفا کرد.
شهید شفیعزاده پس از عملیات «طریقالقدس» بهعنوان رئیس ستاد تیپ کربلا که تازه تشکیل شده بود انجام وظیفه کرد و در شکلگیری، انسجام و فرماندهی آن نقش اساسی داشت.
در عملیات «فتحالمبین» معاون تیپالمهدی(عج) بود و خاطره رشادتها و جانفشانیهای او در اذهان مسئولین جنگ و همرزمانش هرگز از یاد نمیرود.
راهاندازی فرماندهی توپخانه سپاه
پس از این عملیات، با اندیشه بلندی که داشت و تجربیاتی که کسب کرده بود، متوجه شد با گسترش سازمان رزمی مردمی، برای انجام عملیات بزرگ، نیاز به تشکیلات پشتیبانی آتشی به نام توپخانه میباشد. با همفکری تنی چند از فرماندهان، ضمن پیریزی و سازماندهی اولین آتشبارهای توپخانه، مسئولیت هماهنگی پشتیبانی آتش در قرارگاه فتح در عملیات «الی بیتالمقدس» را بهعهده گرفت و به خوبی از عهده این وظیفه بزرگ برآمد. او با برخورداری از قدرت ابتکار، خلاقیت و آینده نگری، همیشه طرحهای دراز مدت که مبتنی بر واقعبینی در کارها و برنامهها بود ارائه میداد، ضمن آنکه بر مسأله آموزش نیروهای نیز تأکید فراوان داشت.
بعدها با تلاش بیوقفه و شبانهروزی خود قبضههای غنیمتی را در قالب توپخانههای لشکری و گردانهای مستقل توپخانه به سرعت سازماندهی کرد و در «عملیات رمضان»، اکثریت قریب به اتفاق توپها را علیه دشمن بعثی بهکار برد و در ادامه، با بهدست آوردن توپهای غنیمتی بیشتر، گروههای توپخانه را به استعداد چندین گردان شکل داد. این گروهها بازوهایی قوی برای فرماندهی قوای رزمی و پشتیبانی محکم برای رزمندگان بودند.
در نبردهای خیبر، والفجر ۸، کربلای ۱، کربلای ۴، کربلای ۵ که سپاه پاسداران به لحاظ عملیاتی مسئولیت مستقلی داشت، پشتیبانی آتش کل منطقه عملیات، با رهبری و هدایت ایشان انجام گرفت. اوج هنرنمایی و شکوفایی خلاقیت او در عملیات والفجر ۸ تجلی یافت. آتش پر حجم و متمرکزی که با برتری کامل، علیه دشمن اجرا کرد. به اعتراف فرماندهان اسیر عراقی، در طول جنگ کسی به خود ندیده بود؛ زیرا قسمت اعظم یگانهای دشمن، قبل از رسیدن به خط مقدم و درگیری با رزمندگان اسلام، منهدم میشد.
سردار رحیم صفوی فرمانده وقت کل سپاه در پیامی با اشاره به نقش شفیع زاده گفته است: «سیمای او تجلی اراده و مقاومت و تلاش و پیکارش همواره الهامبخش رزمندگان بود. عزیزی که ثمره سختکوشیهای او در جبههها همیشه مشهود بود. با تقویت آتش سنگین پیکارگران جبهه نور، که صف دشمنان را از هم میگسست، رؤیای خام قادسیه را به کابوسی وحشتناک بدل میساخت، اوج قدرت آتش توپخانه را جهانیان در نبردهای والفجر ۸ و کربلای ۵ وکربلای۸ به چشم دیدند و زبان به اعتراف آن گشودند، آنجا که شهید عزیز ما و همرزمانش با آتش سهمگین، لشکریان دشمن را مضمحل و ضایعات جبرانناپذیری بر خصم زبون وارد نمودند. »
شفیعزاده ضمن شرکت در تمامی صحنههای عملیاتی، مسئولیت فرماندهی توپخانه و طرحریزی و هدایت آتش پشتیبانی را در قرارگاههای مختلف را بهعهده داشت و آخرین مسئولیت او فرماندهی توپخانه نیروی زمینی سپاه و قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) بود.
ویژگیهای اخلاقی
شفیعزاده فردی صبور، متواضع، گشادهرو و بشاش بود. در تمام امور، ایثار و گذشت بسیاری از خود نشانمیداد و در هر کاری که پیشمیآمد ابتدا خود پیشدقم میشد. زمان عملیات و در زمانی که آتش دشمن در خط مقدم شدت پیدا میکرد، در خط اول حضور مییافت و آخرین وضعیت منطقه را برای برنامهریزی صحیح و هدایت دقیق آتش، بررسی میکرد. در تصمیم گیریها از نظرات دیگران سود میجست و در برخوردها و قضاوت عدالت را رعایت میکرد. در روابط اجتماعی، با دیگران رفتاری پخته و پسندیده داشت و در هر محیطی که حضور پیدا میکرد همگان را تحتتأثیر قرار می داد.
این فرمانده در انجام واجبات و ترک محرمات کوشا بود. به مستحبات اهمیت میداد. اهل نماز شب بود. کم سخن میگفت و با کردارش دیگران را به عمل صالح دعوت میکرد. از تشریفات و تجملات به شدت دوری میجست و سادگی و بیآلایشی را مشی خود قرار داده بود. در ایام پیروزی انقلاب اسلامی شب و روز نمیشناخت و بعد از آن، در طول جنگ تحمیلی، مخلصانه انجام وظیفه میکرد و هرگز راحت در بستر نخفت.
برادر این فرمانده نقل میکند: «دوبار او را در جبهه دیدم. بار اول زمانی بود که برای دیدنش به پادگان شهید حبیب اللهی اهواز رفتم و سراغ او را گرفتم. دوستانش خندیدند و گفتند اگر او را پیدا کردی سلام ما را هم به او برسان. مرتبه دوم در قرارگاه کربلا بدون هیچگونه تکلفی در کنار سایر نیروها در آن گرمای سوزان جنوب در سنگر خفته بود، در حالی که روزنامه رویش انداخته بود. میگفتند شب نخوابیده و خیلی خسته است. او مدام در حال سرکشی از یگانها و هماهنگی آتش پشتیبانی رزمندگان اسلام در جبهههای جنگ بود و معتقد بود هر چه قبل از عملیات تلاش کند به اذن الهی تضمینی برای موفقیت لشکریان جبهه حق خواهد بود. »
نحوه شهادت
حسن شفیعزاده روز هشتم اردیبهشتماه سال ۱۳۶۶ در منطقه عملیاتی «کربلای۱۰» در شمالغرب(منطقه عمومی ماووت) درحالی که عازم خط مقدم جبهه بود، خودروی وی مورد اصابت گلوله توپ دشمن قرا گرفت و به شهادت رسید.
فرازی از وصیتنامه شهید شفیعزاده
خدایا من به جبهه نبرد حق علیه باطل آمدهام تا جان خود را بفروشم. امیدوارم خریدار جان من تو باشی، نه کسی دیگر.
...دلم میخواهد که در آخرین لحظههای زندگیم، بدنم و جسمم آغشته به خون در راه تو باشد، نه راه دیگر.
...سلام بر امت شهیدپرور و نمونه که با حضور همیشگی خود در همه صحنههای حق علیه همیشگی خود در همه صحنههای حق علیه باطل، اسلام و امام را یاری کرده و قدرت نفس کشیدن و خواب راحت را از دشمن سلب کرده است.
انتهای پیام